.::راه بینهایت‏::.

سکوی پرواز تا بی نهایت

.::راه بینهایت‏::.

سکوی پرواز تا بی نهایت

هجران

دیده ام گردید نابینا و هجران سرنگشت

یوسف گم گشته ام دیگر به کنعان برنگشت

همچو مجنون از جنون سرگشته در صحرا شدم

مردم از هجران یار و انتظار آخر نگشت

داروی دردم بود دیدار رویت ای طبیب

حال این بیمار عاشق از دوا بهتر نگشت

یکشف السو در دعا خواندیم با امن یجیب

کیست آن عاشق کز هجر رفتنت مضطر نگشت

حجت ابن العسگری کن بر این بنده هایت یک نظر

این نفس در سینه شاید رفت و دیگر برنگشت

فیوز مداح پرید...!

امشب بد جوری حال مداح گرفته شد.سه تا پسربچه فسقلی ریخته بودند دورش بعد توی شوریکیشون به مداح گفته بود بده من هم بخونم و سیم میکروفن رو کشیده بود و به مداح گفته بود تو رو خدا یکبار بخونم .بعد از مراسم ما که فیلم می گرفتیم رفتیم پیش مداح دیدیم هنوز ول کن مداح نیستن و یکیشون ولکن چراغ قوه مداح نیست.....

دنیا فریبی

حکیمی طعام می خورد. پرسیدند چه می کنی؟

گفت: دنیا را فریب می دهم؟

گفتند: این چگونه باشد؟

گفت: نان دنیا می خورم و کار آخرت می کنم.

بهار آمدنی...!

سلام بر تو ای آفتاب پرده نشین! مولای من روزها از شب ها و شب ها از روزها پیشی می گیرند و جمعه ها از پی جمعه ها می آیند اما تو نمی آیی. نمی دانم در کدام سرزمین هستی تا رو به آن بایستم و با ترنّم اشک هایم آمدنت را به انتظار بنشینم . صبح های آدینه در هوای مهدوی دعای ندبه پرندگان دلم را به پرواز در می آورم تا با آمدنت از قفس تنگ دلم رها گردند، اما... عصر آدینه پرندگان دلم باچشم های بغض آلود و بال و پری بشکسته به گوشه ای حسرت خوران می روند و به امید آمدنت سر بر زیر بال های خسته فرو می نهدند و شبنم چشمهاشان را با پرهای سفید می پوشانند. صبح گاهان آن هنگام که در حضور معبودم با تو عهد می بندم و دیدار طلعت رشیده ات را در انتهای جاده انتظار به نظاره می نشینم ، با تپش های دلم تو را صدا می زنم تا بیایی و جهان را در آغوش بهار بکشی. به امید آمدنت

عاشورائیان یادتون نره...!

با سلام

تا محرم جند روز دیگه باقی مونده ولی کارهای محرم از چندماه قبل شروع شده برای دیدن سایت عاشورائیان

اینجا رو کلیک کنید http://www.123-a.com